سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

  

در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله پیدا شد

که گناهان هر روزش را در آن یادداشت می کرد،

گناهان یک روز او این ها بود:

1-سجده نماز ظهر طولانی نبود

2-زیاد خندیدم

3-هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.

  

 


 

  

توی جبهه معروف بود به اینکه وقتی شهدا را میارن،

همیشه اولین نفریه که پیشونی شهدا رو می بوسه؛


همیشه هم می گفت آدم یا نباید شهید بشه ،

یا وقتی شهید شد ،مثل خود آقا،سر نداشته باشه.

عملیات شد.این سری قرعه به نام خودش افتاد و پر کشید.

رفقاش گفتن بریم مثل خودش،پیشونیشو ماچ کنیم.

کفن رو باز کردن،همه سوختند از ته  دل؛

 سر نداشت...

  

 


 


دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعیت منطقه را برایش

 می‌گفتم که برگشت و گفت: «ببخشید، حمام کجاست؟»

گفتم: حمام را می‌خواهی چکار؟ گفت: می‌خواهم غسل شهادت کنم.

 با لبخند گفتم: دیر اومدی زود هم می‌خوای بری.

باشه! آن گوشه را می‌بینی آنجا حمام صحرایی است.

بعدش دوباره بیا اینجا. دقایقی بعد آمد.

 لباس تمیز بسیجی به تن داشت و یک چفیة خوشگل به گردن.

 چند قدم مانده بود که به من برسد یک گلوله توپ زیر پایش فرود آمد.

 

 


 

 

 شهید حاج حسین خرازی 

فرمانده لشگر 14امام حسین علیه السلام

شادی روحش صلوات

 

 

 

 

 

 

 


[ جمعه 90/2/30 ] [ 9:42 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 561
بازدید دیروز: 363
کل بازدیدها: 19901537

طلایه دار